به اصطلاح هنرمندان!!گستاخانه دست به هر کاری می زنند

حمایت رسانه موسیقی فارس از خوانندگان و ترانه سراهایی که دستشان در این مملکت جهت سرقت ادبی کوتاه است ، لیلا رضایی صاحب قلم در رسانه نوشت:

در قانون ایران مجازات برای سرقت ادبی چندان جدی گرفته نمی شود اما در همین قانون آمده است:

هر نوشته ای اعم از این که در حوزه ادبیات نگاشته شده باشد یا دیگر حوزه های علمی و هنری، تحت حمایت قانون قرار می گیرد. قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان و هم چنین قانون مطبوعات از جمله قوانین کاربردی حامی نوشته ها محسوب می شوند.

بدین معنا که سرقت ادبی نه به یک شیوه بلکه به انواع مختلفی صورت می گیرد. بدین ترتیب که کل یا بخش عمده اثر دیگری را به نام خود زدن ! ترجمه اثردیگری را به نام خود زدن! نشر ترجمه اثر دیگری و مقاله و … را به نام خود زدن! که در مقوله مورد بحث کل یا بخش عمده اثر دیگری را به نام خود زدن است.

بسیاری از هنرمندان و شاعران و ترانه سرایان پیشکسوت و صاحب نام که سالهاست به دلایل سیاسی و اجتماعی دور از وطن خود به سر می برند، مورد بی مهری و کم لطفی برخی به اصطلاح هنرمندان!! داخلی قرار می گیرند. چندی پیش اتفاقی از این دست افتاد و رضا صادقی، سینا سرلک و علی لهراسبی به اتهام سرقت ادبی با شکایت اردلان سرفراز، ترانه‌سرا به دو سال حبس تعزیری محکوم شدند. اما گویا چنین مجازاتی کافی نبود که امروزه بسیاری ، گستاخانه دست به هر کاری می زنند و آثار دیگرانی که دستشان در ایران به هیچ جایی بند نیست را به نام خود و کام خود منتشر می کنند.

اردلان سرافراز برای ترانه سوغاتی شاکی بود و بنا بر ماده 23 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب 1384،‌ هر یک از متهمین را به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم کرد اما عملا اتفاق خاصی نیفتاد! حتی برای غزل محتاج هم اتفاق مجازات چندانی حاصل نشد تا راه برای سرقت های بعدی همواره هموارتر و هموارتر شود.

سالهاست که اتفاقاتی از این دست می افتد اما نه برای کسی آینه می شود و نه برای دیگری عبرت! با وجودی که چند سال از اجرای آهنگ کودکانه(بوی عیدی) توسط بنیامین بهادری (به هر شکلی) می گذرد، اما این بار بیش از هربار دیگر صدای اعتراض رسا بود. اسفندیار منفردزاده این بار به نه به دفاع از یک ترانه سرا بلکه به دفاع از هویت و حیثیت هنرادبیات برخاست که اگر جز این می بود چنین رستاخیزی به پا نمی شد! شاید در ظاهر امر این دفاع، دفاع از شهیار قنبری بود ولی هرکه دستی بر آتش داشته باشد به عمق ماجرا پی برده است و به اینکه این دفاع از حیثیت و شرف و ادب و هنر ایران است.

وظیفه تک تک ما ویترین داران و رسانه داران است که نه برای رفاقتهای آبکی، بلکه برای حیثیت فرهنگ و ادب این مرز و بوم اندکی انصاف خرج کنیم و یک بار برای همیشه دست سارقان هنری را کوتاه کنیم.

انصاف نیست چون خالق ترانه یا موسیقی یا هر هنر دیگری، دستش به ایران نمی رسد، و به دور از این بازی ها و سیاه بازی هاست، به اثرش تجاوز شود با آن خیال که طوری نمی شود، این نیز می گذرد باشد و هر کاری که بخواهد انجام دهد و بدون ترس مجازات! باید یک باربرای همیشه سنگ هایمان را وا بکنیم و تکلیف قانونی که نیست را روشن کنیم. اگر قانون نمی تواند مجازات سرقتی که شده و سارقی که خیالش از هرجانب راحت است را بدهد، ما رسانه باشیم و مثل این بار حداقل کاری که می توانیم را بکنیم. رفاقت های پوشالی به هیچ کاری نیامده و بدتر خیانتی است که به گذشته و آینده هنر  می شود بی آنکه اثری از مولف اثر باشد.

برای روزهای خوب ساختن، دعا و رویا بافتن کافی نیست، همت و عمل شرط واجب است. به انسانیت عمل کنیم.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + هشت =